دلم می خواد تو خیابون شلنگ تخته بندازم و وقتی دارم راه می رم ، دستامو تکون بدم و آواز بخونم.
دلم می خواد وقتی یه بچه از پشت شونه ی باباش زل زده بهم ، واسش زبون و شکلک در بیارم.
دلم می خواد گوله برف درست کنم و به هرکی که دلم می خواد پرت کنم.
دلم می خواد تا تهِ ته ِ جدول کنار پیاده رو راه برم.
دلم می خواد با کولی سر چارراه گپ بزنم.
دلم می خواد تو گوش پسری که بهم متلک می گه جیغ بکشم تا کـَر بشه.
دلم می خواد از یه سرسره ی 15 متری بیام پایین.
دلم می خواد آدامسم رو از لای دندونام تا نیم متر جلوتر از دهنم بکشم.
دلم می خواد بشینم کنار جدول و باقالی داغ بخورم.
دلم می خواد دورخیز کنم و شیرجه برم تو برگای کپه ای ِ وسط پارک.
دلم می خواد روی برف ، بزرگ ، جوری که همه ببینن بنویسم : دوستت دارم . به هرکسی هم که گفت : کیو ؟ بگم: به تو چه...
دلم می خواد چیزبرگر پر از سس سفید رو جوری بخورم که همه ی صورتم سسی بشه.
دلم می خواد به ماشینی که دزدگیرش داره بهم چشمک می زنه، لگد بزنم.
دلم می خواد وقتی رگباره تو آبها شالاپ شالاپ کنم.
دلم می خواد موقع امتحانا همین جور، هِی ، کتابای غیر درسی بخونم.
دلم می خواد یهوویی بپرم بغل مامانم و ماچش کنم تا چشماش گرد شن!!!
دلم می خواد یخ گاز بزنم تا دندون خرابام از خواب بیدار شن!!!
دلم می خواد برم عیادت سالمند ها.
دلم خیلی چیزا می خواد...
دلم می خواد... (این یکی رو دیگه فقط به خودت می گم)!!!