دیروز متولد شدم و امروز یه آدم جدیدم... با جسمی جدید، روحی جدید، فکری جدید و در کل شرایطی جدید و در عین حال آدمی غیرقابل پیش بینی. چه خوبه که کسی نمی شناسدم و تصمیم دارم نذارم شناخته شم. چون هرچی سر این آدمیزاد میاد از اینه که می ذاره بقیه پیش بینیش کنن!!... آخ که خودم و عشقم و عشقه!
خلاصه اینکه خیلی خوشحالم. این جور بودنم رو دوست دارم. از دیروز حتی احساساتم رو تصفیه و غربال کردم. احساس سبکی می کنم؛ چون دیگه مثل قدیما از روی "باید" مجبور به انجام کاری یا حتی وانمود کردن به خیلی رفتارها نیستم. احساس آزادی و رهایی دارم... احساس بکر و تازه ایه که آدمای خاصی رو توی زندگیم دارم که باهم بهترین لحظات رو خلق می کنیم. سالها بود منتظر چنین شرایطی بودم و الان- خدا رو شکر- دارمش.
از امروز اولین روز زندگی جدیدم، با کوله باری پر از تجربه های گذشته ، پیش به سوی زندگی آرمانی خودم... پیش به سوی پیشرفت و ترقی...
از امروز می خوام بترکووووووونم.