از اون روزي كه رفتي پريده رنگ شادي / اما خورشيد ميتابه مثل ي روزه عادي !
چطور هنوز پرنده داره هواي پرواز چطور هنوز قناري سر ميده بانك اواز
مگه خبر ندارن كه رفتي از كنارم ؟ چرا بهت نگفتن بي تو چه حالي دارم ؟
به چشم خسته ي من اسمون از سنگ شده ... لعنت به اين جدائي ...
دلم برات تنگ شده ... ...
افتاب نسشته روي گلهاي سرخ قالي
خيال تو عزيزم تو اين كلبه ي خالي ... عطر تنت پيچيده توي اتاق خوابم ... با تو چه جون گرفته ترانه هاي نابم ... از تو هزار تا قصه چه جاودانه ساختم قلب پر از غرور رو چه عاشقانه باختم ... !
اسمت به روي لبهام توي قصه هامه بغضه گرفته ي عشق تو غربته صدامه قلب پر از سكوتم دلتنگ از اين جدائي بي تو ببين چه سرد تابستونه تنهائي ...
لعنت به اين جدائي
دلم برات تنگ شده ... ... .